حاکمیت شرکتی و بازار جهانی

حاکمیت شرکتی چه نقشی در بازار جهانی ایفا می‌کند؟
۱۷ آذر ۱۴۰۳ توسط
حاکمیت شرکتی و بازار جهانی
ETUDit, شکیبا شخصیان
| هنوز نظری وجود ندارد

حاکمیت شرکتی و بازار جهانی

امروزه مسئله‌ی جهانی شدن به یکی از مهم‌ترین موضوعات روز دنیا برای بازارها و به ویژه‌ سرمایه‌گذاران و ذینفعان تبدیل شده است. در بلاگ‌های قبلی درباره‌ی تعریف حاکمیت شرکتی به تفصیل توضیح دادیم و درباره‌ی ساختار حاکمیت شرکتی به این موضوع مهم اشاره کردیم که ساختار حاکمیت شرکتی در طول سال‌ها در اثر مواجه شدن با بحران‌های اقتصادی و یا فسادهای مالی دچار تحول و بهبود شده است و این بهبود و ارتقا همچنان ادامه دارد چراکه ساختار حاکمیت شرکتی باید با مسائل روز و کارآمد خود را به‌روزرسانی کند تا شرکت‌ها و سازمان‌ها قادر باشند به بهترین و مطمئن‌ترین شیوه از سرمایه‌ی سهامداران و ذینفعان محافظت نمایند. امروزه بازارها بیش از پیش به سمت جهانی‌ شدن در حال پیش‌روی هستند، درنیتجه موضوع جهانی‌ شدن بر سیاست‌های مدیریتی آنان نیز تأثیر به سزایی داشته است. حاکمیت شرکتی نیز برای هماهنگی با سیاست‌ و اصول جهانی شدن سازمان‌ها و صنایع دچار تحولاتی شده است. در این مقاله به بررسی تأثیری می‌پردازیم که جهانی شدن بازارها بر ساختار حاکمیت شرکتی گذاشته است.

علیرغم تنوع سیستم‌های حاکمیت شرکتی، جهانی‌شدن بازارها باعث ایجاد درجه‌ای از همگرایی در عملیات واقعی و رویه‌های حاکمیتی شده است.کشورها، سازمان‌ها، صنایع و حتی شرکت‌های کوچک بر اساس قیمت و کیفیت کالاها و خدمات خود رقابت می‌کنند (که این امر به همگرایی در ساختار هزینه‌ها و سازماندهی شرکت‌ها منجر شده و در نهایت بر رفتار و تصمیم‌گیری سازمان‌ها و صنایع تأثیر گذاشته است). شرکت‌ها و سازمان‌ها در بازارهای جهانی سرمایه برای جذب منابع مالی رقابت می‌کنند و به دلیل ارتباط تنگاتنگ سرمایه با استراتژی‌ها سیاست‌های حاکمیت شرکتی، سازمان‌ها به خوبی واقفند که علاوه بر رقابت در حوزه‌ی جذب سرمایه، احتیاج به رقابت در زمینه‌ی به روز کردن استراتژی‌ها و سیاست‌های حاکمیت شرکتی نیز دارند.

 فشارهای بازار جهانی در راستای همسویی و جهانشمولی محرکی برای شرکت‌های خصوصی ایجاد کرده است تا فرآیندهای خود در زمینه‌ی حاکمیت شرکتی را با یکدیگر هماهنگ کنند، ریسک سرمایه‌گذاران و ذینفعان را کاهش دهند و هزینه‌ی سرمایه برای شرکت‌ها را پایین نگه دارند. امروزه استانداردهای یکپارچه در زمینه‌ی حاکمیت شرکتی در حال گسترش است و این گسترش نه تنها در سازمان‌ها و صنایع مشهود است بلکه در دولت‌ها نیز قابل ردگیری می‌باشد. به طور مثال دولت‌ها اولویت اول اقتصادی آن در حفاظت از سهامداران، دینفعان، سرمایه‌گذاران، تأمین‌کنندگان و منافع گسترده‌تر تعریف می‌شود، در حال حاضر بسیار بیشتر از گذشته از شرکت‌ها، سازمان‌ها و صنایع می‌خواهند که به شکلی عادلانه، شفاف و پاسخگو عمل نمایند. در واقع امروزه خواست دولت‌ها نیز با سیاست‌های حاکمیت شرکتی یا همان حاکمیت سازمانی همسو شده است. بسیاری از نهادهای دولتی و خصوصی با ایجاد استانداردها و هنجارهای مرتبط با جنبه‌های مهم حاکمیت شرکتی به این موضوع پاسخ داده‌اند. از جمله‌ی این نهادها می‌توان به کمیته بین‌المللی استانداردهای حسابداری (IASC)، بانک تسویه بین‌المللی (BIS)، برای نظارت بانکی و مقررات احتیاطی، سازمان بین‌المللی کمیسیون‌های اوراق بهادار (IOSCO)، سازمان تجارت جهانی (WTO)، و سازمان بین‌المللی کار (ILO) اشاره کرد.

امروزه توافق بر سر اصول اساسی برای حاکمیت شرکتی در حال گسترش است. از طریق یک فرآیند مشورتی که اعضا و ناظران OECD، بخش خصوصی، سازمان‌های بین‌المللی و ذینفعان مختلف را در بر می‌گیرد، OECD مجموعه‌ای از اصول حاکمیت شرکتی را از شیوه‌های متنوع استخراج کرده است. این اصول بیشتر با مکانیسم‌های داخلی هدایت روابط مدیران، اعضای هیئت مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان مرتبط است. اصول اساسی حاکمیت شرکتی بیشتر برای شرکت‌های فهرست‌شده‌ای طراحی شده‌ است که در محیطی با قوانین و مقررات مؤثر و رقابت کافی فعالیت می‌کنند.

پیش‌گفتار اصول اساسی حاکمیت شرکتی بیان می‌کند که: « این اصول الزامی نیستند و هدف آن‌ها ارائه‌ی نسخه‌های دقیق برای قانون‌گذاری نیست. اصول اساسی حاکمیت شرکتی می‌توانند توسط سیاست‌گذاران، در هنگام بررسی و توسعه‌ی چارچوب‌های قانونی و نظارتی برای حاکمیت شرکتی منعطف و متفاوت باشند و در واقع باید به خاطر داشت که این اصول منعکس‌کننده شرایط اقتصادی، اجتماعی، قانونی و فرهنگی سازمان‌ها و صنایع است، و می‌توانند توسط فعالان بازار، در هنگام توسعه‌ی فرآیندهای خود، مورد استفاده قرار گیرند.»

 بنیاد OECD  این اصول کلی را به‌عنوان نقطه‌ی آغازی برای بحث و بررسی توسط دولت‌هایی که به دنبال ارتقای استانداردهای حاکمیت شرکتی هستند، به رسمیت می‌شناسد. به طور خلاصه، این اصول شامل موارد زیر می‌شود:

  • رعایت حقوق سهامداران و دیگر ذینفعان: برای دریافت اطلاعات مرتبط درباره شرکت به‌موقع، داشتن فرصت مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به تغییرات اساسی در شرکت، و سهیم شدن در سود شرکت و... بازارهای کنترل شرکتی باید کارآمد و شفاف باشند و سهامداران، سرمایه‌گذاران و ذینفعان باید هزینه‌ها و منافع استفاده از حقوق رأی خود را در نظر بگیرند.
  • رفتار منصفانه با سهامداران و دیگر ذینفعان: رعایت انصاف به‌ویژه در حق سهامداران اقلیت و خارجی، با شفافیت کامل اطلاعات مهم و ممنوعیت سوءاستفاده‌های شخصی و معاملات داخلی ممکن می‌شود. اعضای هیئت مدیره و مدیران باید به شفافیت درباره‌ی هرگونه منافع مهم در معاملات ملزم باشند. نقش ذی‌نفعان در حاکمیت شرکتی باید طبق قانون به رسمیت شناخته شود، و چارچوب حاکمیت شرکتی باید به تشویق همکاری فعال میان شرکت‌ها و ذینفعان در ایجاد ثروت، اشتغال، و بنگاه‌های اقتصادی سالم بپردازد.
  • شفافیت:‌ در تمام موضوعات مهم مربوط به عملکرد شرکت، مالکیت و حاکمیت، و مسائل دیگر مانند کارکنان و ذینفعان باید شفافیت وجود داشته باشد؛ اطلاعات مالی باید به‌طور مستقل حسابرسی شده و با استانداردهای بالای کیفیت تهیه شوند.
  • مسئولیت‌های هیئت مدیره: چارچوب حاکمیت شرکتی باید هدایت استراتژیک شرکت، نظارت مؤثر هیئت مدیره بر مدیریت، و پاسخگویی هیئت مدیره به شرکت و سهامداران و سرمایه‌گذاران و ذینفعان را تضمین نماید.

 

چه چیزی برای موفقیت حاکمیت شرکتی لازم است؟ ترکیبی از اقدامات نظارتی و اقدامات داوطلبانه خصوصی


اصول حاکمیت شرکتی OECD بر اساس گزارشی تهیه شده توسط گروه مشاوران بخش تجاری استوار است.  این گزارش جهانی درباره‌ی حاکمیت شرکتی تأکید می‌کند که حاکمیت شرکتی مطلوب از طریق ترکیبی از اقدامات نظارتی قانون‌گذاران و اقدامات داوطلبانه‌ی خصوصی به بهترین نحو حاصل می‌شود. در بخش نظارتی، گزارش اشاره می‌کند که مداخلات دولتی در حاکمیت شرکتی زمانی بیشترین اثربخشی را دارند که به‌صورت مداوم و سریع اجرا شوند و بر تضمین انصاف، شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری تمرکز کنند. این گزارش تأکید دارد که اقدامات نظارتی، هرچند ضروری هستند، برای ارتقای استانداردها کافی نیستند. در واقع، تقویت استانداردهای حاکمیت شرکتی توسط بسیاری از رهبران شرکتی پیش برده شده است که دریافته‌اند برای موفقیت در بلندمدت، باید اهداف کسب‌وکار را با نگرانی‌های اجتماعی متوازن کنند. این شرکت‌ها فراتر از الزامات قانونی رفته و اقدامات داوطلبانه‌ای را اتخاذ کرده‌اند که کیفیت شفافیت را بهبود می‌بخشد و اطمینان حاصل می‌کند که مدیران وظایف و مسئولیت‌های خود را به‌درستی انجام می‌دهند، و تعهد مدیران را به مدیریت شفاف شرکت‌ها برای حداکثر کردن ارزش، اما با توجه به منافع ذینفعان، افزایش می‌دهد. شواهد نشان می‌دهد که چنین رفتاری اعتبار و ارزش شرکت‌ها را افزایش می‌دهد و همین موضوع همسو شدن شرکت‌ها در استراتژی‌های حاکمیت شرکتی مطابق با جهانی‌شدن را گسترش داده است.

 

ترجمه و تألیف: شکیبا شخصیان 

 



ورود برای گذاشتن نظر